لیوان پر

لیوان پر

در زمینه سینما تخصصی ندارم و فقط در جایگاه یک تماشاچی که برایم فیلم ساخته می شود نظر میدهم
لیوان پر

لیوان پر

در زمینه سینما تخصصی ندارم و فقط در جایگاه یک تماشاچی که برایم فیلم ساخته می شود نظر میدهم

حافظ

چند هفته پیش به دیدن فیلم حافظ ابوالفضل جلیلی رفتم ولی وقت نکردم در موردش چیزی بنویسم تا امروز!

فیلم را در کل دوست داشتم و اگه یه بار دیگه اکران بشه حتما میرم می بینم

پیام های عرفانی فیلم هم زیاد بود و خیلی به قول معروف مخ را میگرفت به کار!

از اونجایی که علاقه زیادی به حافظ دارم و این فیلم هم به نوعی به زندگی حافظ اشاره داشت برام جالب بود.


ولی یه چیزهایی تو فیلم اذیتم می کرد!! یکی اینکه فیلم معلوم نبود مربوط به چه دوره ای است. در صورتی به نظر من باید مشخص می شد که حافظ داره در چه دورانی به این روند تکامل روحی میرسه!


خشونت هم توی فیلم بنظر من زیادتر از حد معمول بود(البته مانند بقیه کارهایی که به نوعی جشنواره ای است!) مثلا دیگه بند انداختن عروس برای عروسیش را میشد با مراسمی شاد نشون بده نه اینقدر یه مسئله ای که خشونت درش هست.

وقتی ما خودمون و جامعه مان را اینقدر خشن تصور می کنیم و به تصویر می کشیم چه توقعی داریم که کشورهای دیگر ما را خشن و تروریسم ندونن!


نیمه دوم فیلم دلچسب تر از نیمه اولش بود و بر خلاف خیلی از فیلمها که اوایلش خوب شروع میشه و آخر فیلم یه جوری جمع و جور میشه این فیلم از نیمه دومش تا آخر خیلی قشنگ داستان را روایت کرد.


در آخر برای این کارگردان آرزوی موفقیت می کنم

سیزده 59

اولین عاملی که باعث شد برم فیلم را ببینم اسم فیلم بود! عدد 59 که با سال تولدم یکیه 


بعدم متوجه شدم پرویز پرستویی تو این فیلم بازی می کنه ! تو اینترنت دنبال موضوعش گشتم و دیدم مربوط به فردی میشه که بعد از 20 سال از کما خارج شده ، بنظرم موضوع تکراری اومد ولی با این حال دوست داشتم ببینم که داستان چطور روایت میشه با بازی پرویز پرستویی ! آیا تونسته متفاوتتر از قبل ایفای نقش کنه؟!


نقشی که بازی کرد خیلی شبیه به نقشهای قبلیش بود با این تفاوت که سکوتش بیشتر بود و فقط چهره اش نمایانگر بازی خوبش بود و میشه گفت مثل همیشه متفاوت بود.


ولی برای من تماشاچی 30 سال کما خیلی دور از ذهن بود! شاید انتخاب کما تنها بهانه ای بود که بشود سالهای 1359 و 1389 را بهم وصل کرد.

چیزی هم که الان بذهنم میرسه اینه که تو فیلم حرف از 20 سال بود ولی حساب کنیم می بینیم 30 سال!


با این که فیلم جنگی و در مقطعی از جنگ شروع شد ولی نظر من بیشتر اجتماعی بود، چیزی شبیه به فیلم ضیافت که بعد از سالها دوستان دور هم جمع میشن شاید به نوعی دیگر.


اولین بار داستان اصحاب کهف را در قرآن خواندیم و برای تک تک ما جالب بود که انسانی متعلق به یک زمان پس از سالها وارد سال جدید با کلی تغییرات شود. پس داستان این فیلم تازگی نداشت  ولی باز هم برای من تماشاچی اتفاق جالبیه ، حتی اگر بارها هم برای این موضوع فیلم ساخته بشه من تماشاچی دوست دارم این فیلم را ببینم و خود را جای آن فرد بزارم و ببینم با وارد شدن به دنیایی که در 30 سال قبل تصورش برام سخت بوده چطور خواهد بود و چگونه می توان با شرایط جدید کنار آمد؟!


راستی این عکس پرستویی در زیر بارون نمی دونم چرا در هیچ یک از قسمتهای فیلم ندیدم؟ کاش اگه قرار بود در فیلم نباشه عکس تبلیغاتی فیلم هم نبود

من یک تماشاچی هستم

امروز تصمیم گرفتم یه وبلاگ در مورد فیلمهایی که می بینم ایجاد کنم و نظراتم را به عنوان یک تماشاچی بنویسم. 


من در زمینه سینما و فیلم و تولیدش و غیره آن هیچ تخصصی ندارم و فقط یک تماشاچی هستم!


ولی از اونجایی که می دونم فیلم برای من ساخته میشه نه برای قشر فنی پس به خودم اجازه دادم که نظر بدم

 

چون نقد کردن هم بلد نیستم پس نیمه پر لیوان را می بینم و فقط نظر میدم !